Skip to content Citing from Cyrus2009-08-30T11:25:00-07:00از زبان كورش
بيگمان، كورش كبير برجستهترين شخصيت تاريخ ايران و يكي از بزرگترين شهرياران تاريخ جهان است كه با برآمدن وي، سير تمدن خاورميانه از گونهاي ديگر شد. كورش به پشتوانهي هوشمندي و دانايي خويش و خصلتهاي برتر قومي خود، در اندك زماني، از خاستگاهي كوچك، امپراتوري پهناوري را برآورد كه مرزهاي آن از آسياي ميانه تا شرق اروپا گسترده بود. دولتي كه او بنيانگذارد، ديرزماني، صلح و امنيت را بر قلمرو گستردهي خود حاكم ساخت و آزادي و مدارا و تساهل را در ميان اتباع خويش برقرار نمود؛ امري كه بدين شيوه و گستردگي، در آن برهه از تاريخ، شگرف و بيسابقه بود. ويژگيها و روشهاي ممتاز و بيبديل مردمداري و كشورداري كورش كبير كه بعدها به صورت الگويي اخلاقي- سياسي، ديگر شهرياران هخامنشي نيز از آن پيروي كردند، عبارت بود از: برقراري آزادي مذهبي و فرهنگي براي همهي اقوام زير فرمان و به رسميت شناختن مناسك، سنتها و مقررات داخلي آنان؛ سپردن ادارهي سياسي ملل تابعه به مقامات محلي و بومي، پرهيز از هر گونه كشتار و ويرانگري به نام خدا و دين، اهتمام به تداوم و ارتقاي فعاليتهاي اقتصادي و اجتماعي در ميان اقوام زيرفرمان و…
گزنفون (420 – 352 پ.م.) تاريخنگار يوناني و شاگرد سقراط كه چندي در سپاه يكي از شاهزادگان هخامنشي خدمت ميكرد، از جمله شيفتگان و دوستاران منش و روش درخشان و استثنايي كورش كبير بود. وي در كتاب معروف خود به نام «كورشنامه» يا «پرورش كورش» زندگينامهي اين شهريار بزرگ را با جزييات و نكات فراواني، از نگاه خويش بازگفته است. گزنفون در اين نوشته، سخنان بسياري را از كورش نقل كرده كه هر چند در جزييات، داستانپردازانه مينمايد، اما كليات آن، نمودار اثرگذاري و بازتاب انديشه و رفتار كورش در ميان ملل مختلف است كه بدين گونه، در سخنان نقل شده از وي، بازتابيده و به يادگار مانده است. در ادامه، نمونهاي از گفتارهاي منسوب به كورش در «كورشنامه» گزنفون، آورده ميشود (*):
«اگر بخواهيد دشمنان خود را خوار كنيد، به دوستان خويش نيكي نماييد.»
«بايد اين درس را نيك آموخت كه خوشي و سعادت انسان به رنج و زحمتي كه در تحصيل آن به كار برده است، بستگي و ارتباط دارد. كار و مرارت، چاشني خوشبختي است. برماست كه با تمام جهد و قوا، اسباب بزرگي و مردانگي را آماده و حفظ كنيم تا آسودگي خاطر كه بهترين و گراميترين نعمتهاست، به دست آيد و از غم و محنتهاي سخت، در امان باشيم.»
«به عقيدهي من، زمامدار بايد بر ديگر افراد از اين جهت امتياز و برتري داشته باشد كه نه فقط از زندگي سهل و آسان روگردان، بل كه عاقبتانديش و با تدبير و پركار باشد.»
«آن كسي تاج سعادت را بر سر دارد كه با استعداد كافي، از راه صواب تحصيل مال كند و آن را در راه مقاصد عالي و شريف صرف نمايد.»
«جهانگيري كار عظيمي است اما جهانداري كاري بس عظيمتر است. به چنگ آوردن امپراتوري در اثر جسارت و جنگآوري است؛ اما حفاظت آن بدون حزم و درايت و مراقبت پيوسته، محال است.»
«تاريخ، مكتبي عالي است. در آن خواهيد ديد پدراني را كه پسرانشان آنان را دوست ميداشتند؛ برادراني را كه به برادرانشان مهر ميورزيدند؛ و نيز خواهيد ديد كساني را كه راههاي ديگري اختيار كردهاند. در ميان اينان و آنان، كساني را سرمشق خود قرار دهيد كه راهشان را خوب رفتهاند. اگر چنين كنيد، شما عاقلايد.»