پان ترکیستها و دروغی به نام «اقوام همریشه التصاقی زبان»!

 

یکی از ترفندهاي پان ترکیست ها جهت تاریخ سازي برای اقوام ترک، سوء استفاده از يكی از قواعد زبان شناسي است.

 

مورخان جاعل پان- ترک چنين استدلال مي کنند:  چون نظام دستوري زبان «ايلامي» از طريق الحاق پسوند به ريشه شکل گرفته است، پس ايلامي ها ترک زبان بوده و در نتيجه (!) مردمان همه مناطق آسياي ميانه و صغير و بين النهرين و فلات ايران ترک بوده اند!  

 

در آغاز گمان مي كردم كه مضحك و مسخره بودن اين ادعاي باطل پان ترك ها، در نهايت موجب خواهد شد كه آنان به خود بيايند و دست از اين باور موهوم بردارند، اما حال كه آنان بر اين ادعاي باطل خود همچنان پاي مي فشارند، بايد گفت:

 

يک:  زبان هاي آگلوتيناتيو (التصاقي)  جهان فراوان اند ولي اين امر، به اين معنا نيست که هر زبان ملتصقي، ترکي مي باشد.  مثلا زبان هاي قهوه اي پوستان آستراليا وزبان بانتو(bantu) و (Swahili)  سياه پوستان آفريقا و زبان هاي سرخ پوستان آمريکا و زبان هاي دراويديان هند و زبان براهويي در شرق ايران و زبان هاي قفقازي مانند چچني و لازي و گرجستاني و اورارتو و هورياني و زبان باسک در اسپانيا و زبان هندواروپايي تخاري و تا حدي زبان هندواروپايي آلماني همگي آگلوتيناتيو مي باشند ولي با زبان تركي همريشه نيستند و اصلا ارتباطي با تركي ندارند. همچنين در گروه زبان هاي آلتاييك (كه زبان تركي زيرمجموعه ي آن است) مي شود از زبان هاي منچوري و ژاپني… نام برد كه آن ها هم آگلوتيناتيو هستند ولي تركي  نيستند.  همان طور كه زبان انگليسي  و عربي هر دو تحليلي (analytic) مي باشند ولي در دو خانواده مختلف زباني قرار گرفته اند. و منشا ديگري محسوب نمي شوند.

 

ergative به حالتي گفته مي شود كه در آن مفعول فعل متعدي مي تواند بدون تغيير در معنا در نقش فاعل فعل لازم بكار گرفته شود. براي مثال در زبان انگليسي، فعل open در دو جمله  I opened the door و The door opened به ترتيب در قالب فاعلي و مفعولي آمده است بدون آنكه ما با استفاده از قانون هاي دستوري و فعل كمكي was بخواهيم در آن تغييري ايجاد كنيم.

 

اما بايد گفت كه چيزي به نام اقوام التصاقي زبان نداريم. همانطور که چيزي به نام اقوام ارگاتيو زبان نداريم.  زبان ترکي براي نمونه يک زبان اسپليت-ارگاتيو نيست (برخلاف زبانهاي سومري، کردي، تالشي، لهجه هاي پارسي يزد و کرمان و فارس، پشتو). اما زبانهاي سومري و اورارتويي و هوريان و غيره همه زبان هاي اسپليت-ارگاتيو هستند. 

بگذاريد نظر چند دانشمند جديد را در مورد اين اصطلاح من در آوردي ( زبان التصاقي)، كه پان ترکيست ها در دروغ نويسي هاي خود به گستردگي از آن بهره مي برند، نقل كنم:

 

در سال 1971 فردي مجارستاني مقاله اي در مجله معتبر جهاني CA درج و ادعا كرد كه زبان هاي مجاري و تركي و اورال و آلتايي از بازماندگان زبان سومري هستند. ولي از طريق گونه شناسي زبان ها نمي توان همريشگي آن ها را ثابت كرد و حتا پيوند فرضي ميان دو خانواده زباني اورال  آلتايي نيز اثبات نشده است (Britannica: Ural and Altaic)  چه برسد به سومري و زبان هاي اورالي و زبان هاي آلتايي.  استدلال اين نظريه پرداز درست مانند استدلال پان تركيست ها است. زيرا اين فرد مي گفت چون زبان سومري التصاقي است پس زبان مجاري و سومري از يك خانواده اند. همچنين فرد ياد شده با استفاده از چند واژه مجعول سومري و تلفظ غير واقعي و تغيير معني آن ها مي خواست بگويد كه لغت هاي مشترك بسياري ميان زبان سومري و مجاري موجود است!!  ما متن اصلي انگليسي پاسخ بيش از ده زبان شناس و سومري شناس بزرگ را به اين شخص افراطي در سايت آذرگشنسپ ازCA   نقل كرده ايم. در زبان مجاري مانند زبان تركي ريشه كلمات همواره ثابت است و لغات با افزودن پسوند هاي متفاوت به ريشه كلمات ساخته مي شود. براي همين در دوران گذشته يعني (60) سال پيش اشخاصي بودند كه فرض مي كردند اين دو زبان از يك ريشه اند. اما همانطور كه در بالا تذكر داديم نظر همه منابع معتبر بر اين است كه اين دو خانواده (اورالي و آلتايي) از هم جدا هستند.  همچنين ادعاي يگانگي ريشه زبان تركي و سومري كلا باطل است. پيشوندها و پسوندها در ساختار واژگاني زبان سومري، آزادانه به كار مي روند. سومري از اين نظر با ديگر زبان هاي پيوندي آسيايي، مانند اورالي-آلتايي، دراويدي، ژاپني، و كره اي فرق دارد؛ از اين رو كه در اين زبان ها در هنگام صرف فعل، اسم، يا ضمير، تنها از پسوندهاي معيني مي توان استفاده نمود.

 

در ادامه، به برخي از پاسخ هاي زبان شناسان به اين افراط گر مجاري، نگاهي مي افكنيم.  همين گفتارها در جاي خود، ادعاي پان تركيست ها را نيز ابطال مي كند زيرا استدلال شان درست مانند آن فرد مجاري است. برخي از نوشته هاي اين دانشمندان را در اين جا مي خوانيد. اصل مقاله همان طور كه اشاره كرديم در بخش اسناد در پايان اين مقاله ارائه شده است.

 

«اين واقعيت كه زبان سومري در عين پيچيدگي، به خوبي شناخته شده است، در صدسال گذشته بسياري را وادار كرده تا دست به قلم برند و اين زبان را در عمل به همه زبان هاي موجود در سرزمين هاي ميان پلي نزيا و آفريقا ارتباط دهند. نويسندگان چنين پژوهش هايي به گونه اي استوار و قابل اعتماد اين نكته را اثبات مي كنند كه يا زبان خودشان يا زباني كه به آن علاقه مند شده اند به زبان سومري باستان مربوط است. قاعده ي اي نگونه پژوهش ها آن است كه پژوهشگران يادشده، چند واژه ي شبيه به واژگان سومري و تعدادي از ويژگي هاي زباني سومريان را كه از بافت متن ها برداشته شده و مي تواند با ويژگي هاي دستوري چند زبان ديگر هم شباهت داشته باشد،  به عنوان دليل ادعاي خود مطرح مي كنند.»

 

« تقسيم زبان ها به دو گونه ي «پيوندي» (التصاقي) و «تصريفي» تنها بخشي از كل ساختار زبان را، كه ساخت شناسي واژگاني ناميده مي شود، دربر مي گيرد. شباهت ساخت شناسي واژگاني ميان دو زبان، لزوما به معناي همريشه بودن آن دو زبان نيست.» 

 براي مثال، همه زبان هاي زير، زبان هايي پيوندي هستند، اما در گروه هايي متفاوت قرار داده مي شوند:

زبان هاي آفريقايي همچون بانتو، سواحيلي…..؛

زبان هاي دراويدي همچون تاميل و مالزيايي…..؛

زبان هاي بومي استراليا…؛

زبان هاي بومي آمريكا…؛

زبان هاي قفقاز همچون گرجي و چچني و لازي و اودي و لزگي..؛

زبان هاي هند و اروپايي همچون زبان تخاري و تا اندازه اي كمتر زبان هاي آلماني؛

زبان هاي پلي نزيايي.

و  زبان هاي اورالي،

و همچنين زبان هاي آلتايي  

 

زبانشناسی در اين باره مي گويد: «براي مثال، تخاري كه زباني هندواروپايي است، همانند سومري و مجاري، زباني پيوندي به شمار مي رود، اما هيچ كس زبان تخاري را  به اين دو زبان ربط نمي دهد.  در نتيجه ي سالها پژوهش بر روي بسياري از زبان ها از نظر پيوندي، تصريفي، يا جداگانه بودن زبان كه موضوعي پرسابقه است ولي امروزه مورد ترديد قرار دارد، من به اين نتيجه رسيده ام: از ديدگاه من، اين مفاهيم سه گانه (پيوندي، تصريفي، و جداگانه) حداكثر، مراحلي است كه زبان ها ممكن است يا بايد در گذر قرن ها از آن عبور كنند. همچنين از نظر من، چگونگي دسته بندي زبان ها به ويژگي هاي بنيادين آن ها بستگي دارد. براي مثال، زبان انگليسي را امروزه به عنوان زباني مستقل مي شناسيم، اما اين نكته پذيرفته شده است كه اين زبان پيش تر تصريفي بوده است و آثار تصريفي بودن هنوز در ساختار فعل هاي آن باقي است. اما اگر به گروهي از واژگان مانند “parent, parenthood,…” ، “man, manly, manliness,…” ، و “rest, restless, restlessness,…”  توجه كنيم، ديگر نمي توان ويژگي هاي پيوندي، به معناي كلاسيك را، در آن انكار كرد.»

 

به این نمونه میتوان واژگانی متعددی مانند واژه argumentatively  در انگلیسی نگاه کرد که از argue+ment+ative+ly یعنی چهار بن ساخته شده است و نظرهای کودکانه پان ترکیستان مانند اینست که چون زبان انگلیسی یا فارسی ویژگی التصاقی را در لغتسازی دارد، پس این زبانها با ترکی همریشه هستند.  در عین حال گونه شناسی typology دو زبان هرگز در بین زبانشناسان نشانگر خویشاوندی دو زبان نیست.

 

و همچنان كه همه مي دانند، زبان عربي و زبان كردي از لحاظ ساختار لغت هر دو زباني تصريفي مي باشند ولي تا به حال هيچ كس ادعاي همخانواده بودن اين دو زبان را نكرده است.  ساختار لغت و گونه شناسی تنها يكي از ده ها ابعاد يك زبان مي باشتد.  اما همان طور كه اشاره كرديم زبان سومري حتا در شيوه ساختار لغت و گونه شناسی با زبان هاي تركي و مجاري بسيار فرق دارد. پيشوندها و پسوندها در ساختار واژگاني زبان سومري، آزادانه به كار مي روند. سومري از اين نظر با ديگر زبان هاي پيوندي آسيايي، مانند اورالي- آلتاي، دراويدي، ژاپني، و كره اي فرق دارد؛ از اين جهت كه در اين زبان ها در هنگام صرف فعل، اسم، يا ضمير، تنها از پسوندهاي معيني مي توان استفاده نمود.   (در اينجا ميبينيد که اصطلاح عام کردن از واژه التصاقي بي معني است زيرا در ترکي تنها پسوند به بن اضافه ميشود در حاليکه در زبانهاي استراليايي و آفريقايي و سومري پيشوند و پسوند و ميانوند هر سه به بن اضافه ميشوند).

 

برخلاف تركي، زبان سومري زباني اسپلیت ارگاتيو است و اسپلیت ارگاتيو بودن امري است ثابت تر در دوران تاريخ يک زبان. زبان پهلوي (و بطور كلي زبان هاي ايراني ميانه)، همانند زبان كردي جديد، ارگاتيو گسسته بوده اند. در زبان فارسي ميانه (و نيز در زبان هاي هندو آريايي ميانه، هندي جديد، پنجابي، راجستاني، ماراتي، و سندي) «زمان گذشته» در هندو اروپايي اصلي (در قالب استمراري، گذشته كامل، و ماضي نامعين) فراموش گرديد و جاي خود را به ساختاري داد كه اسم مفعول مجهول را دربر مي گرفت. براي نمونه در مورد فعل هاي متعدي، جمله ي I hit him تبديل شد به He (was) hit by me . در نتيجه ساختاري به وجود آمد كه در آن مفعول در حالت مستقيم (نهادي) و فاعل در حالت غيرمستقيم (حالت ملكي قديم در زبان هاي ايراني، و حالت ابزاري قديم در زبان هاي هندو آريايي) قرار گرفت.  ادعای کودکانه پان ترکیستان مانند انیست که چون زبان سومری، یک زبان اسلپیت ارگتیو است بایست آن را با کردی کرمانجی یکی بدانیم.  یا چون زبان سومری مانند زبان فارسی، پسوند و پیشوند و میانوند در لغتسازی بکار میبرد، ما بایست آن را با فارسی یکی بدانیم.  گونه شناسی و همانندی در یکی از صدها ویژگی دستور زبان هرگز نشانگر خویشاوندی دو زبان در علم امروزی و مدرن زبانشناسی حساب نمیشوند.

 

زبانشانسی دیگری به صراحت  میگوید:

«تعريف ارائه شده درباره ويژگي گونه شناختي پيوندي بودن زبان ها بسيار ضعيف است. چراكه اين ويژگي اساسا از اهميت چنداني برخوردار نيست. چنان كه يك فرد با مشاهده صدق كردن ويژگي ياد شده در زبان هاي قفقازي، اورالي، و آلتاي مي تواند به سادگي به كم اهميت بودن آن پي ببرد.

زبان سومري در بسياري از موارد كاملا با زبانهاي اورالي فرق دارد. براي نمونه، در زبان هاي اورالي صرف فعل تنها به وسيله پسوندها صورت مي گيرد، اما در زبان سومري علاوه بر پسوندها، انواع گوناگوني از پيشوند وجود دارد كه به فعل افزوده مي شوند. ضماير مفعولي، وجه نماها و مفاهيم واژگاني به واسطه اين پيشوندها تعيين مي شوند. براي نشان دادن تعدد و نيز شدت يك حالت «بُن» در زبان سومري مي تواند تكرار شود؛ حال آن كه اين ويژگي در زبان هاي اورالي(و التايي) وجود ندارد. درهر صورت،  ويژگي هاي مربوط به گونه شناسي زبان ها حداكثر مي تواند يافته هايي آزمايشي به شمار آيد و نمي توان آن ها را سندي بر ارتباط ديرين دو يا چند زبان دانست».

 

 

بنابراين چيزي به نام اقوام یک ریشه اسپليت-ارگاتيو زبان نداريم همانطور که چيزي به نام اقوام یک ریشه التصاقي-زبان نداريم و وجود شباهت در ميان يکي از صدها ويژگي دستوري دو زبان مختلف نمي تواند به معناي پيوند و همريشگي آن دو زبان باشد چنانکه همه دانشمندان و زبانشناسان نه زبان کردی و برخی از لهجه های فارسی را بخار اسلپیت ارگتیو بودن با سومری یکی میدانند و نه زبانهای هندواروپایی یا دراویدی یا ترکی یا غیره را بخاطر کیفیت های التصاقی در لغتسازی یا جمله سازی (هندواروپایی کمتر، ترکی تا حدی بیشتر ولی بدون پیشوند و میاوند  و دراویدی و زبانهای قفقازی مانند گرجستانی از ترکی بیشتر) جزو زبانهای همخانواده با سومریان میدانند.  بنابراین پان ترکیستها بخاطر ناآگاهی عمومی مردم از اصولات زبانشناسی، دروغ و تحریف اصولات زبانشناسی را برای کهن نشان دادن اقوام ترک به پیش میبرند در حالیکه تمام منابع دست کم از دوران مادها و چه پس از اسلام تا حداقل دوران مغولان، زبان آذربایجان را یک زبان ایرانی تبار میدانند چنانکه کتاب نو کشف سفینه تبریز و ده ها منبع دیگر این نکته را به خوبی ثابت کرده است.