The article below first appeared in the -صنوبر -Senobre site.

======================================================================

«بهرام مهران» معروف به بهرام چوبین از قهرمانان ملی ایران در دوران ساسانیان به شمار می‌رود.او از خانواده اشرافی مهران بود و در ری به دنیا آمد. در دوران ساسانیان بهترین افسران ارتش ایران از خاندان مهران برخاسته بودند.

بهرام به علت بلندی قد و عضلانی بودن اندام به چوبین (مانند چوب) معروف شده بود. وی از سوی شاهنشاه ایران، خسرو هرمز فرمانروا چارک شمال غربی بود (یک چهارم قلمرو ایران، از ری تا مرز شمالی گرجستان و داغستان کنونی شامل ارمنستان، آذرپایگان و کردستان).

در آن زمان، ایران به چهار ابراستان تقسیم شده بود که هرکدام را چارک نوشته‌اند. وی از میهندوستان بنام ایرانی است که وفاداری خود را به اثبات رسانده‌است.برخی از تاریخ نگاران بر این باورند که دودمان سامانیان که باعث احیای فرهنگ و زبان فارسی شد از نسل بهرام چوبین هستند.

مورخان تاریخ جنگها، جنگ بلخ در سال 588 را كه فاتح آن بهرام چوبین بود، نبردی بی سابقه توصیف كرده اند زیرا در آن، نوعی موشك بكار رفت و به علاوه، یك سپاه كوچك از لحاظ شمار افراد، یك ارتش بسیار بزرگ را شكست داده بود. به نوشته این مورخان، 28 نوامبر سال 588 میلادی در بلخ، ارتش ایران به فرماندهی ژنرال بهرام مهران در جنگ با خاقان «شابه» امپراتور سرزمین های شمال غربی چین كه به خراسان بزرگتر دست اندازی كرده بود از سلاح تازه ای که در آن نفت خام بکار رفته بود استفاده کرد.

بهرام چوبین هنگام بازدید از محل فوران نفت خام در ناحیه بادکوب (باکو) در ساحل جنوبی غربی دریای مازندران و آگاهی از قدرت اشتعال این ماده، تصمیم گرفت که از آن نوعی سلاح تعرضی ساخته شود و این کار به مهندسان ارتش واگذار شد. ظرف مدتی کوتاهتر از یک سال، پیکانی ساخته شد که بی شباهت به راکت‌های امروز نبود و این پیکان حامل گوی دوکی شکل آغشته به نفت خام بود که از روی تخته‌ای که بر پشت قاطر قرارداشت با کشیدن زه پرتاب می‌شد. طرز پرتاب آن بی شباهت به کمان نبود.

دستگاه از یک زه (روده خشک شده) و چوب گز (نوعی درخت مناطق خشک) ساخته شده بود که آن را بر تخته سوار می‌کردند و دارای یک ضامن بود و پنج مردخدمه آن را تشکیل می‌دادند که دو نفر از آنان کمانکش بودند، نفر سوم نشانه گیری می‌کرد و فرمانده این آتشبار بود، مرد چهارم مامور شعله ورساختن قسمت آغشته به نفت خام (پیکان) بود و مهمات رسانی می‌کرد و نفر پنجم مواظب قاطر بود و از هر واحد آتشبار، هشت نیزه دار دفاع می‌کردند

و اما درباره درگیری ژنرال بهرام مهران با خسرو پرویز:

مخالفت بهرام چوبین با پادشاه شدن خسرو پرویز كه مآلا به پایان عمر امپراتوری ایران در عهد باستان انجامید از فصول آموزنده تاریخ عمومی است. هنگامی که بهرام سرگرم پس راندن خاقانیان به آن سوی کوههای پامیر، و ایجاد استحکامات در مرز سین کیانگ و كاشغرستان امروز بود، شنید که در پایتخت، پسر شاه (خسرو پرویز) بر ضد پدرش کودتا کرده است که برق آسا خود را به تیسفون در ساحل دجله رساند. خسرو پرویز هنوز پایه های سلطنتش را استوار نكرده بود كه با ضدیت ژنرال بهرام چوبین رو به رو شد زیرا كه بهرام شنیده بود خسرو پرویز بر ضد پدرش كودتا كرده بود.

خسرو پرویز چون یارای ایستادگی در برابر ژنرال بهرام را نداشت 23 نوامبر سال 589 میلادی به قسطنطنیه فرار كرد تا از موریس امپراتور روم شرقی كمك بخواهد. موریس كه در انتظار چنین فرصتی بود یك سپاه كامل در اختیار خسرو دوم قرار داد و خسرو با كمك این سپاه و هواداران داخلی اش در نبرد سال 591 میلادی پیروز شد و بر تخت نشست، بهرام سرانجام خروج از صحنه سیاست را بر ادامه برادرکشی و قتل ایرانی به دست ایرانی که امری ناپذیرفتنی بود ترجیح داد و به خراسان بازگشت و تا پایان عمر در همانجا باقی ماندودرگذشت .

مولف «تاریخ نوابغ نظامی» كه كتابی به زبان انگلیسی است، روز درگذشت سپهبد بهرام مهران (بهرام چوبین) ژنرال معروف و نابغه نظامی قرن ششم میلادی ایران را پنجم ماه مه سال 592 میلادی ذكر كرده است اردیبهشت).